بسم الله

 

یاران! این قافله قافله ی عشق است و این راه که به سرزمین طف که ذر کرانه ی فرات می رسد راه تاریخ است و هر بامداد این بانگ از اسمان می رسد که :الرّحیل الرّحیل .از رحمت خدا دور است که این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد. این دعوت فیَضانی است که علی الدوام زمینیان را به سوی آسمان می کشد و... بدان که سینه ی تو نیز آسمانی لایتناهی است با قلبی که در آن چشمه ی خورشید می جوشد و گوش کن که چه خوش ترنمی دارد در تپیدن : حسین حسین حسین حسین نمی تپد حسین حسین می کند . یاران ! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن که گذر گاه است ... گذر از نفس به سوی رضوان حق . هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه رحل اقامت بیفکند؟... ومرگ نیز در اینجا همان همه با تو نزدیک است که در کربلا و کدام انیسی از مرگ شایسته تر؟ که اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را از مرگ معاف دارد حسین که از من و تو شایسته تر است .                                          الرّحیل الرّحیل ! یاران شتاب کنید....

شهید آوینی