بسم الله 

سال نو همیشه تصمیم های نو هم داشته بعضیاشون خصوصی ان بعضیا هم قابل گفتن هستن مثلا من خودم علاوه بر اینکه در ظاهر اینجوری که دیگران میگن گوش شیطون کر آدم خوش برخورد و دارای آداب معاشرت اجتماعی هستم ولی ی سری نقص دارم که واقعا اذیت کنندس نه برای دیگران بلکه برای خودم 

مثلا همین عیدی ؛ نشده که یکی زنگ بزنه بگه حسین بریم بیرون؟ نمن بگم نه! حتی مورد داشتیم تو یه روز مجبور به شیفت بندی شدم ؛ در نگاه اول همه میگن بابا این که خوبه نشانه ای از موفقیته اما این داستان تقریبا در طول سال جاری هست و من هم دلم نمیاد دل دوستان رو برنجونم هم ی جورایی باهاشون حال می کنم منتها احساس می کنم که نیازه یه نه ی بزرگ بذارم جلوی این جور وقایع با اینکه من از بودن با آدما درس می گیرم اما همین باعث شده دیگه نتونم بگم نه! حالا باقی برنامه هایی که هست بماند 

نه گفتن یکی از بزرگترین توانایی های آدمه ینی قدرت زیادی میخواد وایسی جلو یکی که مثلا دوسش داری بگی نه، و تمام عواقبش رو بپذیری 

در نگاه اول تو این فضای مجازی کار راحتیه اما وقتی مجبور شی تو چشمای یکی نگاه کنی... امان از چشم 

میگن چشم دریچه ای به روحه به شخصه معتقدم قدرت عجیبی تو چشم و نگاه آدما وجود داره قدرتی که بدون هیچ عاملی باعث عشق و همچنین باعث نفرت میشه ؛ حالا بماند 

داشتم می گفتم که نه گفتن به جماعت دوست داشتنی تو این وانفسا که  فضای غمبارش بیشتر از فضای دوست داشتنیشه خیلی سخته ولی باید یاد گرفت این تصمیم تصمیمِ تلخیه ولی امید است که بعد از تعطیلات عملی بشه 

راستی این تعطیلات خیلی خوبه موندم تهران هیچ جایی نرفتم مقدار خوابم هم زیاد شده که دارم ازش لذت می برم چون بعد عید دیگه نمیشه اینجوری استراحت کنم 

و البته طوفانی از استرس و فشار اونور عید منتظرمه ؛ سلام طوفان! اونم سلام میکنه میدونی قیافش تشکیل شده مشکلات شرکت و اساتیدی که دل خوشی ازشون ندارم و استرس برخورد با اونا 

علی أیُّ حال روزها پشت سر هم میان و ما هم به اونا قدم میذاریم به نظرم زندگی شبیه یه هزار توئه ی هزار توی بی پایان 

خب ،سال جدید تصمیمای جدید