بسم الله
وقتی میشنوم که یکی در حرم شفا گرفته است دلم می گیرد ، ب خودم می گویم که چرا؟ چه شد که خوب شد؟ چه کرد که شفا گرفت؟ چه گفت که دلت برایش سوخت و شفایش دادی ؟چگونه صدایت کرد که اینگونه جوابش دادی ؟ فهم من نفهم است فهم من هم مریض است؛ چرا نمی آیی؟
چرا خوبم نمی کنی ؟ می دانی چرا اینگونه می گویم نه اینکه بی ادبم نه اینکه گستاخم نه؛ آرزویم بلند است که اینگونه می گویم
بیا و همین یکبار مرا برای خودت کن
پ.ن: دل شورش قلم میخواهد
پ.ن: بیا و همین یکبار...
کاردلم به جان رسد /کارد به استخوان رسد /ناله کنم بگویدم /دم مزن وبیان مکن
بابامیگن برااون عرش کبریاییش یه یالله هم کافیه!مگه تو مشلول اون همه قسم ندادم.چرا این خواب پریشون یه ساله خفت زندگیمو گرفته وول نمی کنه!
من راضی ام به رضای خدا.من به سکوت خدا به غصباش که همه رحمته راضیم.ولی بعضی وقتا مثل این چند روزه خیلی بغضم می گیره وقتی اونایی رو می بینم که خدا صداشونو می شنوه...
پستتون آتیش زد به دلم...«خداکند که کسی تحبس الدعا نشود»