بسم الله

روزگار عجیبی است نمی دانم چرا امروزه انسانها انقدر دچار فراموشی شده اند و زود به خواب میروند 

وانگار نه انگار که خبری بوده است 

شنیده بودم که انسانها وقتی پیر می شوند دچار فراموشی می شوند ام نشنیده بودم میانسال ها وجوان ها هم فراموشی می گیرند و فراموش می کنند؛ فراموش می کنندآنچه را که روزی باعث نفرتشان شده بود فراموش می کنند که روزی نزدیک بود کاشانه ی اعتقاداتشان به ویرانه ای تبدیل شود وعشق و محبوبشان ...

البته فراموشی بوده است  از خیلی قبل بوده است از قدیم بوده است از غدیر خم بوده است

از غدیر بزرگترین فراموشی عالم...

عجب روزگاری و عجب تاریخی در آن زمان حب قدرت و حس انتقام  بامردم کاری کرد که بهترین خلق از بینشان آرزوی رفتن کرد و تاریکی عالم تا زمانی دور آغاز شد و آنجا بود که علی علیه السلام گفت:

ولا یحمل هذا العلم ال اهل البصر و الصبر

و اگر علی داشت اهل بصیرت و اهل صبر را ....

امروز از آن زمان زمان ها می گذرد ولی امروز  همان دیروز است وافرادی با حب قدرت و حس انتقام و آسمانی تاریک و ماهی نورانی اما تنها و ستارگانی چند گرد ماه

و اکنون ماه می گوید ولایحمل هذا العلم ال اهل البصر والصبر...