بسم الله

 

 

 

در مجلس روضه ای باز است بوی اسپند هوا را پر کرده است و من در حال قدم زدن در خیابان ، مردم همه شبیه هم شده اند یک جور لباس پوشیده اند بیشترین مشارکت و همکاری را دارند دیرتر عصبانی می شوند حرف های رکیک نمی زنند همه انگار خوب شده اند

فضا سنگین است مثل جلسه ای می ماند که بزرگی در بالای مجلس نشسته است و بقیه مؤدب نشسته اند همه به ظاهر آرام اند اما در دلشان آشوبی بر پاست اما دل شیداییان را یک اسم آرام می کند"حسین"

حسین آرامش دلهاست در دل طوفانی به پا می کند تلاطمش مایه ی آرامش است هر چه بیشتر آرام تر

انگار در میان دنیای ما دنیایی دیگر وجود دارد دنیای سینه زن ها گریه کن ها نوحه خوان ها ظاهرمان به دیوانگانی می خورد که بی خودو بی جهت به هر بهانه ای گریه می کنند سینه می زنند لطمه می زنند از دور کارهایمان با بقیه فرق دارد و به محرم که نزدیک می شویم مشاممان به نسیمی که خبر از طوفانی بزرگ می دهد آشنا می شود کربلا نزدیک است می شنوی ؟ صدای پای مرکب ها را زنگ شتر ها را می شنوی مسلم به کوفه رفته است انقلابی در دنیا در حال شکل گیری است که زمین را مر کز قرار می دهد و خورشید ها را به دور آن به طواف در می آورد و در زمین قطعه ای است که مرکز عالم است و فضایل کعبه در مقابلش اندک ،کربلا  کعبه ای که عرش به دور آن می گردد و شاه راه عبور آسمانیان است آسمانی پر از نور و زیبایی کربلا نزدیک است می شنوی؟...