بسم الله

گم شده ایم میان این همه شلوغی میان این همه روز مرگی، گم شده ایم و نمی دانیم به کجا می رویم نمی دانیم برای چه می رویم  ، دوست داریم فقط باشیم بقیه اش مهم نیست این که با که باشیم یا با چه باشیم مهم نیست فقط بودن مهم است و یادمان رفته است انگار که فلسفه این بودن چیست 

زندگی برایمان یک عادت است که نمی خواهیم آنرا تغییر دهیم نمی خواهیم به فرزندامان متفاوت زندگی کردن را بیاموزیم نمی خواهیم درست زندگی کردن را به فرزندانمان یاد بدهیم عادت کردیم به چشم پوشی از خطا به نادیده گرفتن خطاکار به انجام خطا به زندگی خطا ، عادت کردیم

و تاریخمان یادمان رفته است همین طور نسبمان اینکه مسلمان بودن شیعه بودن فقط زندگی کردن نیست فقط بودن نیست  گاهی نبودن عین بودن است گاهی نابودی عین بقاست فراموش کردیم که دنیا باید بنده ی ما باشد نه ما بنده ی آن و اگر بنده اش شدیم همه چیزمان را به گندمی از ری خواهیم فروخت چون از یادمان می برد اصل ونسبمان را و شاید فاجعه ای به بار بیاوریم که دلیلش همین فراموشی است بیایید کمی به یاد آوریم که ما واقعا که هستیم بیایید قلب هایمان را عاشق نور کنیم نوری الهی ، بریزیم دور دنیا را ظواهرش را همه ی بدی هایش را بیایید ملحق شویم به کسی که دلش بعد از هزارو چهار صد و سی و سه سال هنوز برای ما می سوزد و هنوز دوستمان دارد هرچند که ما نسبت به او بی مهر باشیم

کاروانی در راه است که در آن سلسله ای از نور جاریست  ابتدایش قمری نورانیست و انتهایش به عرش الهی منتهی می شود و انگار حرکت وضعی زمین  با آنها هماهنگ می شود و ماه نورش را از آنان می گیرد ستارگان از خجالت سر در گریبان برده  و چشمک زنان زمین را نظاره می کنند که چه قدر شریف شده است و اگر نبود این سلاله ی پاک به راستی این خاک با خاک دیگر نقاط چه فرقی داشت ؟

بهشت را به بها ندهند به بهانه دهند فرقی ندارد که مسلمانی یا مسیحی اگر او بخواهد تو هم داخل نور می شوی فرقی ندارد که  که باشی "حر"ی  نادم و پشیمان یا غلامی سیاه ، اگر بخواهد می شود تا آنجا که  نمی توانی  از دستش فرار کنی، زهیر هم باشی پیدایت می کند ، دشمن هم اگر باشی از دستش سیراب می شوی و نه تنها خودت بلکه اسبان سپاهت هم سیراب می شوند فقط کافی است که بخواهی،  دیر نشده است برای باز گشتن برای پشیمانی ولی یادت باشد تا عصر عاشورا بیشتر فرصت نداری بعد از آن دیگر....

کاروان در راه است منزل به منزل عشاق جمع شوید بار دیگر می خواهیم زلزله در عرش به پا کنیم

می خواهیم باهم بگوییم حسین ....