حرفهایی که تا دیروز زیاد تحویلشان نمی گرفتیم و دنبال کار خود بودیم فیلم هایی که زیاد از آن سر در نمی آوردیم و به دید تفنن نگاه می کردیم و نظام طبقاتی آلفا و بتا و حتی تکنولوژی و جلوه های ویژه که با دیدنش هیجان زده می شدیم و امروزی که تاثیر همه ی آنها را می بینیم و کاری نمی توانیم بکنیم همه و همه در راستای یک نظریه بود  دهکده جهانی مک لوهان که در آن می توان تصور کرد که مرزها برداشته شود زبانها یکی شود پوششها یکی شود و همه زیر یک پرچم واحد در بیایند به این معنی که یکی کدخدا باشند و باقی قبیله هایی باشند زیر نظر کدخدا و  مفهومی دیگر که اینجانب از آن برداشت می کنم این است که الزاما برای داشتن یک دهکده ی جهانی لازم نیست که شرایط فوق محقق شود به تعبیری دیگر ما همین الان هم در یک دهکده جهانی هستیم
بیایید با این دید نگاه کنیم که مرزهای ما الان هم برداشته شده است با توسعه ابزارهای ارتباطی مرزی دیگر وجود ندارد تقریبا ظهور چهره های مشهور در تمامی رده های سنی، نقش همان لیدرهای فرهنگی یا روسای قبایل را دارند که اقشار مختلف ناخوداگاه آنها را الگو قرار می دهند و دوست دارند به زبان آنها صحبت کنند حتما لازم نیست برای اینکه پوشش یکی شود رضاخانی عمل کرد فقط کافیست شما یکی از این لیدرهای فرهنگی را الگو قرار دهید ناخوداگاه مثل آنها می پوشید ژست می گیرید و بعضا آرایش می کنید و حتی صحبت می کنید ما الان هم زیر یک پرچم واحد هستیم و تمام سعی و کوششمان شده مثل آنها شدن بدون اینکه خودمان متوجه باشیم

به نظر من قدرت یک تمدن به بازوی سیاسی و نظامی اش نیست آنچه که کشور مارا دارای قدمت و اصالت تاریخی کرده صرفا قدرت نظامی شاهان گذشته نبوده بلکه فرهنگ سازی آنها بوده و اگر هم فداکاری در گذشته صورت گرفته ریشه در همین موضوع فرهنگ داشته یعنی سربازان و یا به تعبیری دیگر مردم ما با توجه به باورشان می جنگیدند نه قدرتشان

حال زمانی این باور مانوی بوده زمانی زرتشتی و اکنون این باور اسلام است باوری که عقیده ی همه ی ما بر این است که حق است و ابدی و نتیجه اش را هم در استقامت مردم می توان مشاهده کرد و نمود عملی اش هم هشت سال دفاع مقدس؛ اگر خودمان را جای دشمن بگذاریم ناخوداگاه برای شکست این ملت و تمدن به جای اینکه مرزهای زمینی را هدف بگیریم مرزهای دینی را هدف می گیریم چرا که زمانی که ما دیگر به باورهای خود پایبند نباشیم دیگر دلیلی برای مبارزه نداریم و این اتفاقی است که دارد می افتد، ارزشها جای خود را به ضد ارزش می دهند و ما نیز هیچ مقاومتی نداریم

و اگر همینطور پیش برود متاسفانه ما پای به دوران انحطاط گذاشته ایم شاید  به نظر اغراق بیاید اما تا زمانی که مسیر همین باشد حرف دیگری نمی توان زد

#: دلم تو را می خواهد