بسم الله 

جدای از اینکه این عکس مناسب این پست هست یانه باید بگم که این بار شاید متن مهم تر از حاشیه اش باشه هرچند در مورد عکس سعی ام بر اینه که از عکسایی باشه که خودم انداختم اما خب تنوع سوژه های عکاسیم به اندازه تنوع مطالب نوشتاریم نیس 

راستش برا من نوروز هرسال ینی ی فلش بک به سال قبل ، اتفاقای خوب و بدی که افتاد رفاقتایی که شکل گرفت و یا رفاقتایی که خراب شدنش محال بود اما شد ، خراب شد ؛ و یا موقعیت هایی که از دست دادم و آرزوهایی که داشتم و برای رسیدن بهشون تلاش کردم و هزاران اتفاق دیگه همه و همه در سال پیش دفن شد و اندازه ی یه قبرستون سنگ قبر براش گذاشتم که هر وقت خواستم برم و یه نگاهی بکنم ، خیلی خوبه آدم تو ذهنش یه قبرستون داشته باشه و هر چند وقت یه بار بره اونجا خیلی چیزا دستش میاد 

ما آدما کلا موجودات عجیبی هستیم یادمه یکی می گفت " من می گم با دوستایی که وقتی تو زندگی برات مشکلی پیش میاد و میری پیششون تعریف می کنی و یه پک عمیقی به سیگارشون میزنن و می گن تف به این زندگی بعدش هیچ کاری برات نمی کنن بیشتر بگرد بهشون اعتماد کن اما از اونایی که مشکلت رو حل می کنن و کارت رو راه میندازن بعدشم برات ی لبخند قشنگ می زنن فاصله بگیر چرا؟ چون اون اولیا نه برا تو نه برا خودشون هیچ کاری نمی کنن کلا بی هدفن ولی دومیا برا زندگیشون برنامه دارن از اول تا آخرش رو خط کشی کردن ، تو هم تو برنامشونی و باید کاری کنی پس ازشون فاصله بگیر و ی زنگ به اولیا بزن "

اما

من میگم کلا تو زندگیت کار خودتو بکن زیاد تو نخ این نباش کی خوشحال میشه کی نارحت کی ازت خوشش میاد کی بدش میاد تو کار خودتو بکن بالاخره روزای دیگه ای هم میاد که دیگران توش کمرنگ میشن خودتی و خودت باید تصمیم بگیری اونوقت اگه آدم خودت نباشی کلات پس معرکس

من میگم رفیق خوبش خیلی خوبه اما تو این دوره زمونه نسل رفیق منقرضه پس کلات رو سفت بچسب چون ی طوفان که بیاد این جماعت به اصطلاح رفیق دستاشون رو سرشونه برا کلاهه خودشونه  نه کلاهه تو 

من میگم زندگی واقعی سخته از این فانتزی جات بیا بیرون تا میتونی اطلاعات عمومیت رو ببر بالا فردا تو جامعه تنها میشی اونوقت مجبور میشی تکیه کنی به معلوماتت که اگه کم باشن کلات پس معرکس

من میگم دین نداری آزاده باش نمیگم پسر پیغمبر باش میگم خودت باش اندازه خودت تو قواره خودت نه کمتر نه بیشتر 

من میگم خداتو بشناس امام حسینتو بشناس بعد گریه کن وگرنه بعد ی مدت کربلا فقط برات میشه یه تراژی غم انگیز 

من میگم نگاه نکن یارو کیه ببین چی میگه اگه حقه قبول کن اگه نه یه لبخند بزن جمعش کن 

من میگم مرتب باش، شیک نه اونقدر تو چش نه اونقدر هپل

من میگم اگه میخوای خوب باشی دروغ نگو اونی رو که دوسش داری بهش بگو دوسش دارم از اونی هم که بدت میاد بگو بدم میاد 

اینایی که گفتم ی قطعه از سال پیش بود ی قطعه از همون قبرستون 

نمی دونم چرا هر سال داره زندگی برام عجیب تر میشه و ترسناک تر اگه از دوباره بچه بشم دیگه آرزو نمی کنم که زود بزرگ بشم چون همراه بزرگ شدن پیر شدنه ...

نمی دونم امسال چی میشه یا چی میشم ولی امید وارم از پارسال بهتر باشه آدمای بهتری تو زندگیم بیان میدونی حس می کنم یه شوالیه شدم که لردی نیس تا بهش خدمت کنم یا وزیری شدم که شاهی نیس بهش مشاوره بدم حس خوبی نیس بلا تکلیفی اونم تو اول بهار ؛ روزای خوب میان اما روزای بد میان که آدم ی چیزی بهش اضافه بشه اما امیدوارم روزای خوبتون بیشتر از روزای بد باشه 

هرچی کمتر بدونی راحت تری